سنگ بزرگی که نشانه‌ی نزدن بود ولی آن را زدند!

انسانی هستم که به شدت گناه دارد... صدای گریه ی حضار

سنگ بزرگی که نشانه‌ی نزدن بود ولی آن را زدند!

انسانی هستم که به شدت گناه دارد... صدای گریه ی حضار

گر طهارت نبود کعبه و بتخانه یکیست یا دعوا دعوا تکون نخور از جات

امروز یه استتوس توی فیس بوک نوشتم : "طرف هر روز عکس یه دختر جدید رو با لباس زیر کنار پنجره یا روی تخت و روی مبل و گاها ارمنستان و گرجستان و دبی و استانبول در پوزیشن های جدید می ذاره تو فیسبوک با عنوان "عکسهای که میگیرم" که البته جا داره اسم فولدر رو بذاره "دخترهایی که میشناسم" یا "ک*کلک بازی های من" و اینکه میگن اگه ناراحتی چرا آنفرند نمی کنی باید عرض کنم که اتفاقا ناراحت نیستم، به هر حال آدم باید چنین آدمهایی هم تو فرنداش باشن تا معیارهای نوین "ک*کشی" رو بشناسه تا یهو غافلگیر نشه."

حالا گویا آقای روزبه روزبهانی این استتوس رو به خودشون گرفتند و متعاقبا کامنت گذاشتند که : "
این که به من توهین کنی برام خنده داره ! ادمای مثل تو توی اینترنت زیاد ریختن .آدمایی پر از عقده جنسی و کمبود .شاید آرزوت باشه یدونه از اون خیل دختر ها نگاهت کنن . برات متاسفم .اگر تو هویتت رو از توی اینترن پیدا می کنی و اینجا می خوای تو سر خوردنت توی خیابون رو جبران کنی جاش نیست . کس کشی با عکاسی فرق داره .
اینکه بخوای به کسی حمله کنی تا برای خودت اسم پیدا کنی خیلی حقیرانه است . یه ذره بزرگ شو .بهت اطمینان میدم خودت چند وقت دیگه از این حرفت خجالت می کشی و شرمنده میشی .
همین" و گویا بعد از همین خاطرشون اومد که چیزی جا افتاده اضافه کردند که :"
یه مسیله دیگه هم توهینیه که به آدمایی که برام عزیزن کردن .آدمایی که به قدر هیکل تو ارزششونه .پس همینجا برات آرزو می کنم هیچ وقت هیچ جا با هم روبرو نشیم ."

ولی ماجرا به همینجا ختم به خیر یا شر نشد و ایشون در صفحه ی فیسبوکشون با 2220 فرند سفره دلشون رو وا کردند و نوشتند : "
برای خودم و برای همه مون متاسفم
اسمش Mahraz Amini هست و چند وقت پیش من رو ادد کرد و منهم به سیاق قبل که یا خواننده وبلاگ یا عکس ها رو دوست داشته اکسپت کردم .
دیروز اومده همچین استتوسی تو فیسبوکش گذاشته

طرف هر روز عکس یه دختر جدید رو با لباس زیر کنار پنجره یا روی تخت و روی مبل و گاها ارمنستان و گرجستان و دبی و استانبول در پوزیشن های جدید می ذاره تو فیسبوک با عنوان "عکسهای که میگیرم" که البته جا داره اسم فولدر رو بذاره "دخترهایی که میشناسم" یا "ک*کلک بازی های من" و اینکه میگن اگه ناراحتی چرا آنفرند نمی کنی باید عرض کنم که اتفاقا ناراحت نیستم، به هر حال آدم باید چنین آدمهایی هم تو فرنداش باشن تا معیارهای نوین "ک*کشی" رو بشناسه تا یهو غافلگیر نشه.

واقعن باید چکار کرد؟درد ما چیه؟مشکل کجاست؟

خیلی خیلی دوست دارم نظرتون رو در این باره بدونم ."

آقای روزبهانی فکر می کنند که تنها عکاس فیسبوک ایشون هستند و کسی غیر ایشون از دختران پاک آریایی عکس نمی گیره و فقط ایشون هستند که با خلاقیت فراوان به اسم "عکسهایی که میگیرم" دست پیدا کردند و گویا چون کسی گفته منظورت روزبهانی بوده و من گفتم نام نبریم اطمینان حاصل کردند که خودشان اصل جنس هستند و به این استتوس می آیند و شایسته ترین فرد برای این به زعم خودشان "بدنامی" خودشان هستند و کوس "بدنامی" رو چنان بلند کوبیدند که همه ی "ننه قمر" های فیسبوک به ثانیه ای خودشان را رساندند که انجام وظیفه کنند.

 نمی شد در برابر این همه حرفها چیزی نگفت برای همین من هم جوابی برای ایشون نوشتم و خواستم این جواب رو هم منتشر کنه تا بقیه ببینند که به هر حال این کار رو نکردند و من مجبور شدم جوابی که دادم رو اینجا بنویسم، نه به خاطر اینکه برام مهمه، بلکه به این خاطر که می خوام بمونه و بعدا ببینم که آیا بعدا از این نوشته ناراحت خواهم شد یا نه.


آقای روزبهانی عزیز ، ذکر چند مورد این جا البته می تونه خوب باشه


1. چه شد که شما به خودتون گرفتید این مطلب رو؟ من نام از کسی نبردم و اگر شما فکر می کنید منظور من شما بودید به خودتون مربوط میشه


2. اینکه شما این مساله رو به خودتون می گیرید و میاید شاخ و شونه می کشید برای من جای سوال داره. اینکه من رو تهدید می کنید که رو به رو نشویم و چه و چه می خواهید چه کار کنید؟ من را بزنید؟ گردن من باریک تر از مو، متاسفانه آن نژاد آریایی که ازش صحبت می شده با قدهای بلند و هیکل های آنچنانی را کما اینکه در شما نمی بینیم در خودم هم نمی بینم ولی مطمئنم زور شما از من بیشتر است، مطمئن باشید می توانید.


3. به فرض که شما هم یکی ا افرادی باشید که در این "دسته" ای که من تعریف کردم قرار بگیرید، به فرض که چنین هم باشد کسی با لباس زیر باشد مورد توهین قرار گرفته است؟ من کوچک ترین نقشی در لباس کسی نداشته ام جز خودم. این که کسی کسکلک بازی هم در بیاورد مربوط به خودش است و نه پدر و مادر و دیگر عزیزانش.


4. این چیزهایی که در مورد من و آرزوهای احتمالی من گفتی هم دلیلی ندارد برایش توضیح بدهم. هرکس نسبت به شناخت خود از اطراف و اطرافیان در مورد اطراف و اطرافیان قضاوت می کند. شناخت شما از من هم که نمی دانم چقدر است موجب این قضاوت شده و موضوعی اصولا قابل بحث نیست. ولی فحاشی و تحقیر شما در مورد بنده هم زیاد دور از انتظار نیست و شیوه ی رایج در مملکت است و وقتی هرکسی در این مملکت فکر کند در حقش اجحاف شده رگ غیرتش قدری باد می کند که جلوی چشمش را میگیرد و سعی می کند در حد توان در نظر خود طرف را تحقیر کند و این یک مورد فرقی نمی کند طرف لات سر کوچه باشد یا معلم سر کلاس درس یا علی فتح الله زاده و یا هر کس دیگه ای و از شما هم انتظار ندارم در این مورد جور دیگری عمل کنید و شاید من هم در ادامه همین بحثم همین کار را کنم، به هر حال فضایی است که در ان بزرگ شدیم، غیر از این انتظاری داریم؟


5. اینکه شما یک استتوسی با اسم من می زنید و "طرفداران" و "فن" هایتان را به واکنش فرا می خوانید برای من عجیب است. شما که هویتتان را بیرون از اینترنت یافته اید و به قول خودتان شبیه ما که هویتمان "اینترنتی" است چرا زانوی غم بغل می کنید و "ننه من غریبه هستم" بازی در میاورید و نظر جویی می کنید؟ دلتان را که به جماعت احساسی و پر جوش و خروش و همیشه در صحنه ی ایرانی با کامنت های "گریه باید کرد" و "به حال این جماعت باید گریست" و "خاک برسشان کنند" و این ها که خوش نکرده ای؟ بابا شما به قول خودتان گنده تر از این حرف ها هستید، همدردی مجازی می خواهید راه بیاندازید با خودتان یا دنبال جامعه شناسی هستید.باز هم به من ربطی ندارد ، صرفا برای من جالب بود.


6.شاید حق با شما باشد و من روزی از این چیزی که نوشتم پشیمان شوم ولی الان پشیمان نیستم، خیلی راضی هم هستم از این چیزی که نوشتم. تنها چیزی که از آن ناراضی و ناراحت هستم این بود که شما ناراحت شدید. هدف بنده ناراحت کردن شما و خیل "طرفدارن" و "فن" های شما نبود. من نام از کسی هم نبردم و مسوول ناراحتی شما و اینکه این نوشته را به خودتان گرفتید هم من نیستم! عاملش من هستم ولی مسوولش نیستم، به هر حال من به رسم ادب عذرخواهی هم می کنم.


7. امیدوارم از آنجا که با نام من و نشان دادن استتوس من "عصبانیت" "ناراحتی" "انزجار" و شاید "تعجب" خود را با بقیه در میان گذاشتید بنا به رعایت ادب و البته اینکه "طرفدارانتان" یک طرفه به قاضی نروند این کامنت من را هم بگذارید که البته با توجه به مناسباتی که در جماعت ایرانی سراغ دارم بعید دارم چنین اتفاقی بیافتد.


پی نوشت : خیلی ها اومدن زیر اون استتوس روزبه کامنت  گذاشتن و به تجزیه تحلیل شخصیت من پرداختند و ناگفته پیداست که چی گفتند و البته دو تا نظر برای من خیلی جالب بود


1.
داشتم کامنت ها رو میخوندم حسرت خوردم.اینهمه ادم کول و خفن و روشنفکر که اومدن اینجا تز روشنفکری دادن کجای جامعه هستن?ما فقط خوب حرف میزنیم.اتفاقا من شخصیت مهراز رو با تمام کمبودهاش دوست دارم.به واقعیت خودش نزدیکتره نسبت به بقیه ادمای دنیای مجازی که اینجا شخصیت رویایی خودشون رو نشون میدن.


2.به نظرم هر وقت برات فحش امثال مهراز با تمجیدای تقی خانوم باز تفاوتی نکرد بدون داری راه درست رو میری.
رسالت هنر تاثیر گذاریه نه تاثیر پذیری بالام جان.


نظرات 15 + ارسال نظر
amirhmoeini دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:52 ب.ظ

mahraz bebin chi shod ke oomadam khoondam!behtarin azin nemishod:))

یک دوست مشترک فیس بوغی دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:53 ب.ظ

کسی که از نسبتی اینطور برآشفته می‌شه واقعاً اون نسبت رو داره ولی نمی‌خواد قبول کنه.
به نظر من هم منظور شما آقای روزبهانی بوده (که اگر نبود حداقل توی مسیج خصوصی بهش اسم اون فرد مورد نظرتون رو می‌گفتین) و هم آقای روزبهانی یه آدم ک*کشه که اینطور برآشفته شده.

AShkan سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:34 ق.ظ

این یارو جدا ک*کش قهاریه. از استتوس تو بستر مناسبی با زمینه روشنفکری توام با مظلوم نمایی برای بسط ک*کشی خودش ساخته.

آزاده‌ سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:53 ق.ظ

والله منم عکس اون بنده خدا رو که دیدم یه چیزایی خفیف‌تر از اینایی که شما استتوس کردی تو ذهنم اومد حق داشته به خودش بگیره، تا چوب رو بلند کنی گربه دزده خودش فرار می‌کنه :)))

نگین سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:44 ب.ظ

روسیاهیش موند بره خودت برادره من.روزبه شناخته شدست!

مهراز سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:42 ب.ظ

من که رو سیاه ترینم...امثال روزبه نمی دونم چرا فحش رو زمین مونده رو به دوش می کشند...

بی کله چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:10 ب.ظ

عجب ! زیاد خودتو ناراحت نکن !بچه لوسبازی دراورده ببینه چنتا کشته مرده روشنفکنما دورو ورشن ! تا حالا جایی اینهمه ادم بهش توجه نکردن ! البته تو هم مارموزیا !
باور کن ما هم فقط فیضشو میبریم ! بعد ته دلمون به عکاسو و هنرش میخندیم ! البته کلی ازش تعریف میکنیم تا فیاض تر بشیم!
اره وه ! دکته !

رامین پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:27 ب.ظ

من اصلا کاری به اینکه ایشون کارشون کار جالبی هست یا نه کاری ندارم ولی من برداشتی جز "مسخره کردن" از استتوس (طنّازی) شما نمیکنم
جالبه که من اولین باره توسط لینک یکی از دوستان فیسبوک میام تو این وبلاگ و اولین مطلبی که تو این وبلاگ خوندم با این جمله تموم شد. "سخیف ترین نوع طنز مسخره کردنه"

رامین پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:34 ب.ظ

مضحک ترین بخش قضیه هم اینه که اسم آلبوم عکس طرف رو توی استتوس آوردین و خیلی مسلط از این جمله هم استفاده میکنین:
1. چه شد که شما به خودتون گرفتید این مطلب رو؟ من نام از کسی نبردم و اگر شما فکر می کنید منظور من شما بودید به خودتون مربوط میشه


مهراز پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 04:43 ب.ظ

رامین جان عزیز...شما اگه به وبلاگ خود بنده نگاه کنید گوشه سمت راست بالا - البته نه خیلی بالا ،بالای آرشیو، خود من عکسهایی که در اینستگرام می گیرم را با اسم "عکس هایی که میگیرم" معرفی کرده ام پس اگر کسی به صرف داشتن آلبوم عکسی به این نام باید به خودش می گرفت من هم باید خودم را مخاطب فرض می کنم... اینکه ایشون نباید به خودشان میگرفتند را هنوز هم می گم، من حاضرم بیشتر از 5 نفر از دوستانم را معرفی کنم که آلبومی یا با این نام یا شبیه این نام داشته باشند...اینکه مسخره کردن! من کسی را مسخره نکردم، من شاید موضوعی فراگیر و اینکه هرکسی دوربین دیجیتالی دستش می گیرد و فکر می کند عکاس شده و بعد چهار تا دختر جور می کند و به قول خودش عکس هنری می گیرد را به رخ کشیدم، تند بود؟ قبول دارم ولی غلط بود؟ نه اصلا قبول ندارم. من از کسی اسم نبردم چون اصلا این موضوع به فرد بر نمی گردد...حالا اینها پا را فراتر هم گذاشته می گویند آن دختری که تو بهش توهین کردی دختر خوبی است و دوست دخترش است و این حرف ها... من اصلا نمی دانم این ها کدام دختر را می گویند چه برسد که بخواهم در مورد خوب و بدش حرف بزنم کما اینکه من در مورد هیچ کسی حرف نزدم...خود حضرت عکاس که پای توهم را فراتر هم گذاشته می گوید عکس دوست دخترم در کافه ای در استانبول را گذاشتم که این این حرف ها را می زند... من بیشتر از تهران را ندیده ام چطور با دیدن عکسی تشخیص بدهم این عکس دبی و استانبول است یا برلین و هانوور... این ها هم بهتر است جمع کنند این بساط گریه و زاری پر سوز و گدازشان را تا در نوبت بعدی و برنامه ی بعدی جایی برای پهن کردنشان داشته باشند و من اگر منظورم شخص ایشان بود الان دیگر بعد این همه فحش و توهین ذره ای شک نکن چهار تا بیشتر از کسکش ردیف می کردم بار لات بازی ها و شاخه و شونه کشیدن ها و تهدید ها و دیگر نبینمت هایشان می کردم

رامین پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 05:01 ب.ظ

سلام مجدد
من نظرمو در مورد نفس عمل ایشون نگفتم و اگر بخوام بگم قطعا جز تقبیح نخواهد بود.
کامنت دومم هم با توجه به این که من این تایتل رو (با اینکه بسیار چرته) تا حالا ندیده بودم گفتم.
در ضمن چند تا از پستای دیگه ی وبلاگتو خوندم و خوشم اومد ازشون. تبریک به خاطر قلمت ;)

رضا یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:01 ق.ظ

آقا شما اتباهت اینه که خیلی ملو با قضیه برخورد کردی
این جور آدما کسکشن و باید همون اول بکشی به پایین و بالاشون
مثلا این آقا رامین تو کامنتدونی معلومه کسکشه. دیوثو باید بزنی سر و تهشو یکی کنی
شمام شاکی باش. برو جلو بزن خوارشو بگا. با مسالمت این کسکش بازیا شونو جمع نمی کنن

سارا یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:59 ق.ظ

با رضا موافقم! من خودم یه بار همچین حرفی تو فیسبوک زدم؛اونی ک باید به خودش میگرفت گرفت و خوب هم ریده شد بهش؛محکم برخورد کن

زامین جمعه 15 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:22 ق.ظ

رضا جان شما بیا اینو بخور به جای گه زیادی خوردن
آدرس فیس بوکتو لطف کن باهات صحبت کنم من

فروهر یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 04:45 ب.ظ http://forouharkhatun.mihanblog.com/

من از اینا زیاد دیدم! خودشو ناراحت نکن!
یه چیزی توی فیسبوک خیلی برام جالبه! 99% جامعه ی آماری ایرانیش عکاسن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و از قضا همشون حرفه ای و روشنفکرن!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد