این دخترِ رو من قبلا هم دیده بودم. پریشب تو سینما،ولی قبل ترش هم دیده بودم.آها همسایه خواهرم اینا، ولی قبلش هم توی دانشکده فنی یه دسته پراکنده شش تاییش بود که هر کدوم هم از قضا توی یه دانشکده درس میخوند. اما بازم قبل تر دیده بودم،توی بازار تجریش یه دسته پنجاه تاییش رو دیده بودم،آره، توی دریاکنار هم یه دستهی دویست پنجاهتاییشون بود . نمیدونم این دخترها که میبینم یه دونهاند یا چندتان. دماغشون رو دکتر رسولی-یا یکی مث اون- عمل کرده. گونههاشون رو دکتر رضایی-یا یکی مث اون- ابروهاشون رو مریم جون هشتی گرفته و موهاشون رو ناهید جون مش کرده. مانتوهاشون، کیفاشون، کفشاشون، جیناشون، خورجیناشون...چقد اینا شبیه همن؟ الان میفهمم که چرا این دسته از دخترا اصرار دارند کفشی که میخرن تک باشه، کیفی که میخرن تک باشه، شاید تنها راه شناساییشون نشونهگذاری باشه.ولی هرچی که هست من که اصلا نمیتونم از هم تشخیصشون بدم.شاید هم یکی باشند. یکی اند؟ نمیدونم
هه جالب بود
خوشحال میشم به وبلاگ منم سربزنید
"هیزی بر متر مربع " ترکیدم از خنده :))))))
اما جدا
فکر نکنم سرعتت به من برسه :)
همشون یکین و یکی همشونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ازون ور ادعای عشق به خانوم شین کن ازینور هیزی.واقعا شما مدکر ها همه مثل همین.مثل خودم
این رو توی موضوع دخترها نمیشه جمع بست.شامل حال خیلی چیزا میشه نه تنها ظاهر بلکه باطن آدما یه چیز تکراری حال به هم زنو یدک میکشه..همیشه منتظر "کسی که مثل هیچ کس نیست" هم هستیم..
سلام. از توییتر باهاتون آشنا شدم. قشنگ می نویسی ها ... آورین آورین
خیلی بامزه مینویسید
واقعا اوضاع اسف باری شده
خوشحال میشم به من هم سر بزنید
http://khaterateman.blog.ir/
ببین میدونم این نوشته خیلی قدیمیه ولی حیفم اومد نگم آفرررررررین به این نوشته. دقیق و درست. والا منم قاطی میکنم این همجنسامو از هم.
اینی که الان رد شد همونی نبود که دو دقیقه پیش بازم رد شد؟ :))))))))