مادر
در ادبیات شاعرانه ایران مادر کمترین نقش را داشته یعنی شما پیدا نمی کنید شعری از مولانا و حافظ و سعدی و نظامی ... که در وصف مادر باشد و حتی نقش زن در ادبیات به خاتونی که کدو را ندید و خط چشم و خط لب و دیگر خطوط اندام زن محدود شده نقش زن بیشتر معشوق بر وزن مفعول تعریف شده است و این روند ادامه داشته تا رسیدیم به ایرج میرزا و شعر معروف مادر که در آن هم زن هیولایی نمایش داده شده بی رحم و مادر هم کوچکترین نقشی از ابتدا تا انتهای داستان ندارد  به جز اینکه قلبش شکافته می شود و در آخر یک جمله ای می گوید و می رود. خلاصه اینکه ادبیات ما با آن همه غنا در این یک زمینه به شدت فقر دارد.