دوری یه خاصیتی داره که رفاقتها رو کمرنگ میکنه ولی از اون مهمتر یه خاصیت دیگهای داره که نارفیقیها رو هم کمرنگ و قابل تحمل میکنه. یعنی کسی که باهاش چندین سال دوست بودی و این اواخر فکر میکردی نارفیقی در حقت کرده و هیچ جوره نمیتونی به عنوان رفیقت دیگه قبولش داشته باشی، همینکه ازت دور میشه و بعد مسافت خودش رو نشون میده، همهی نارفیقیهاش از یادت میره و دلت واسش تنگ میشه و تو دلت دوستش داری، ولی همین آدم دوباره برگرده شاید دوباره داغِ همون نارفیقیها سه سوت زنده بشه و دوباره نتونی به عنوان دوست قبولش داشته باشی. اولین بار کی گفت دوری و دوستی؟ تا الان فکر میکردم دوری و دوستی یعنی کار به کار هم نداشتن، تعامل با هم نداشتن باعث میشه دشمنی هم به وجود نیاد، ولی الان میفهمم فراتر از دشمنی به وجود نیومدن، باعث میشه مهر و علاقه و دوستی هم به وجود بیاد.
دنیای من پر شده از این نارفیقی های کمرنگ شده! برای همه دوست و رفیق بی کلک و حاشیه بودم! هرچی بودم دیگه نیستم! برای کسی وجود خارجی ندارم! جام فقط توی contact listهاست! همین!
برای ما که این جوری نبود
چنان تارفیقا رو از صفحه ذهنمون پاک کردیم که دیگه قیافه شونم به زور یادمون میاد
نه نارفیقی ها یادمون رفته نه مهری به وجود اومده
علی رغم اینکه دوری رو ترجیح میدم ولی تابحال هیچ دشمنی نداشتم. یعنی اینطوری تصور میکنم. ولی خب دوست هم به اون صورت ندارم!